الکترونیک دهکده

تخصصی وبلاگ الکترونیک و کامپیوتر و گیلان شناسی

الکترونیک دهکده

تخصصی وبلاگ الکترونیک و کامپیوتر و گیلان شناسی

نامهای گیلانی

: نام های گیلکی

HOSEIN_INTER

15-11-2007, 10:09

نظر شما راجع به این اسامی چیست؟ آرنگ(نام کوهی در اشکِوَرات)، افرا( از درختان جنگلی)، پاموج( راه‌پیما، هم‌پا)، پوردیل(آدم با دل و جرات)، جیم‌رو(سرخ رو، آتشین‌رخ)، داره( داس مخصوص دروی برنج)، دامون(جنگل) و...که از جمله نام‌های گیلانی برای پسرهاست و یا نام‌هایی مانند گیل(قوم گیل)، گیلداد(اسم تاریخی)، لیما(اسم کوهی در منطقه تنکابن)، نسپر(از انواع پرندگان جنگلی خوش آواز)، اَرسو(اشک غم یا شادی)، نینای(عروسک) و ...

http://varghashish.persiangig.com/image/kid1.jpg

به طور کلی نام های گیلانی را می توان به پنج دسته متمایز تقسیم نمود:

نام‌های مذهبی و تاریخی
گیلانیان در بسیاری از موارد تاکید بسیاری بر این موضوع داشته‌اند که نام فرزندان آن‌ها باید نام پیامبر، امامان و معصومین باشد، زیرا براین عقیده بوده‌اند که امامی که اسمش را روی بچه گذاشته‌اند ، روز قیامت شفیعش می‌شود: محمد، حسن، حسین، فاطمه، معصومه و...
همچنین ممکن بود که برای تولد فرزند خود دست به دامان امام‌زاده‌ای شوند و نذر کنند که در صورتی که فرزند آنان پسر شد نام آن امام‌زاده را روی فرزند خود بگذارند و یا اگر فرزند آن‌ها دختر بود او را گدای آن امام‌زاده بدانند و به همین جهت نام هایی نظیر گداعلی، گداخانم و... نام‌هایی بودند که بر فرزندان خود می‌گذاشتند و نذر می‌کردند که اگر فرزند آن‌ها سالم به دنیا آمد بر او لباس گدایی بپوشانند و او را وادار به گدایی کنند و پولی را که از این راه جمع کرده‌اند هدیه به آن امام‌زاده کنند.
همچنین نام بعضی از پادشاهان و شخصیت‌های علمی فرهنگی و هنری که از این دسته می‌توان نام‌هایی نظیر تی‌تی‌پری (دختر قرامحمدچپک، همسر خان‌احمد لاهیجی)، کوشیار(دانشمند مشهور گیلک)، گیلداد (نام تاریخی)، موتا(سردار باستانی گیلان) ورنا(نام باستانی و کهن گیلانی) و شراگیم(اسم تاریخی) را نام برد.

نام‌هایی که نمود طبیعی هستند 
این گونه نام‌ها در هر فرهنگ و گویشی وجود دارند و عناصر طبیعی موجود در آن منطقه را در بر می‌گیرد از جمله نام گل‌ها و گیاهانی که از هر لحاظ مورد توجه بوده، حتی جانوران و موجوداتی که از نظر قدرت مثال زدنی بودند و نه به این منظور که نام حیوانی را بر انسان بگذارند بلکه منظور نسبت دادن آن صفت بارز به شخص است، به عنوان مثال نام اسد در فارسی.
در هر صورت در این نوع از نام‌گذاری ذوق و سلیقه نام‌گذارنده بیشتر موثر است. او می تواند به پیرامون خود دقیق شود و آن را جستجو کند.
نام‌هایی نظیر اوخان(پژواک)، ایجگره(فریاد)، تام(آرام و ساکت)، چیکا(نام پرنده‌ایست)، دامون(جنگل)، توکالی(قله کوه) برای پسران و یالمند(تیرکمان، قوس و قزح)، هارای(گریه و فغان)، وارش(باران)، تی‌تی(شکوفه)، نینای(عروسک) برای دختران و بعضی نام‌های مشترک میان دختران و پسران نام برد.

نام هایی که از مکان‌های مختلف گرفته شده است
در این مورد می‌توان از نام جاها به ویژه اگر کودک زاده همان جا باشد یا والدین، شهری را که در آن مکان ریشه داشته باشند بر کودک خود بنهند. نام‌هایی از قبیل گورج، میکال، شوئیل، گسکر، نیلو و...

نام‌های ترکیبی
در مورد نام های ترکیبی بیش از هر چیز ابتکار گذارنده شرط است و خود می‌تواند با استفاده از ذوق و سلیقه خود و تسلط بر واژگان گیلکی و شناخت اجزای آن دست به گزینش نامی جدید بزند، بی آنکه به اصالت نام خدشه وارد آید. همچنین این نام را می‌توان بر اساس حوادث و یا... که در زمان تولد مشاهده می‌شود انتخاب نمود. مثلا اگر دختربچه‌ای در زمان شکوفه دادن درخت سیب به دنیا بیاید، نامش را سِب‌گول(گل سیب) می‌گذارند. یا نام‌هایی نظیر مَهتُوْ شب(شب مهتابی)، کاس‌آقا(پسر زاغ چشم)، سورخِ‌جول( صورت گل انداخته) و...

دیگر کلمات و صفات
کلمات و صفاتی نظیر یاور(کمک)، نازبداشته(نازپرورده)،گولاز(افتخؠ?ر ، مباهات)، فوتور(زبر و زرنگ) و...
در این‌جا نیز چند نمونه از نام‌های گیلانی را برای آشنایی بیشتر شما ذکر می‌کنم:


اسامی مشترک بین دختر و پسر
اَیاز(شبنم) / راپا(منتظر) / شوروم(مه صبح گاهی) / چیکا(نام پرنده) / آموج(آموخته، خوگرفته) / قاینا(قانع، متقاعد) / لیما(اسم کوهی در حوزه تنکابن) / ورف(برف) / گیله‌وا(باد شمال شرقی) / ونی(بلندترین قله فومنات) / ماز(نام کوهی میان گیلان و مازندران) / سورخِ جول(صورت گل انداخته) / گولاز(افتخار و مباهات) / فوتور(زبر و زرنگ، آتشپاره) / فوتیربلا(زبر و زرنگ،آتشپاره) / شیلان(اطعام و انفاق عامه مردم به شکرانه سلامتی و همچنین وسعت و گشایش رزق و روزی) / شوکا(برزه، نام کوچکترین گوزن ایران که در جنگل‌های گیلان زندگی می‌کند) 
اسامی دختران
یالمند( تیرکمان، قوس و قزح) / آییل(پری شاهرخ، نوعی پرنده) / هارای(گریه ،فغان) / ووشه(خوشه) / وارش(باران) / پامچال(نوعی گل) / تال(نیلوفر وحشی) / گِئشه(عروس، عروسک) / تی‌تی(شکوفه) / ناجه(آرزو) / نیلو(اسم مکان در اشکورات) / نینای(عروسک) / اَرسو( اشک غم و شادی) / الیزه( اسم محلی در رودبار) / آمولای(پروانه) / برفانک(پرنده‌ای از انواع سهره) / بی‌بی(کرم ابریشم) / پاپلی(پروانه) / پرزه(آهو) / ترمی(مه) / تلایه(صبح خیلی زود) / چولی(چکاوک) / روجا(ستاره) / ساره(ستاره) / سیتکا(مرغ مینا) / شامار( ملکه، بهترین مادر) / لیرو(گلی زرد رنگ با ساقه بلند و بسیار معطر) / ماسو(روشنایی ماه) / ملیجه(گنجشک) / رزِ ووشه(خوشه انگور) / ایسپیلی( گیاه گل‌دار آدونتیس تابستانه) / مهتو شب(شب مهتابی) / گول‌صفا(گل لاله‌عباسی) / گول‌تره(نیلوفر صحرایی) / کاس‌خانم( دختری که چشمان زاغ(آبی) دارد) / نازبداشته(ناز پرورده) / مستوره(نمونه) / کاسی(از اسامی دخترانه روستایی و به معنی چشم زاغ) / کاس‌گول(از دیگر نام‌های محلی گیاه سوته‌واش است که از گل‌های وحشی صحرایی به حساب می‌آید و به نام گل استکانی در منازل می‌کارند) / مریم‌بانو(گوش‌ماهی یا صدف‌های به رشته در آورده و گردن‌بند شده) / پلهام(گل صورتی و سفید با مزه بادام تلخ و میوه سیاه) / سیلانی( پرنده‌ای با سینه سفید و بال‌های سیاه که از گنجشک بزرگتر است) / کِلِکا(دختر کوچک) / گیلِ‌کور / کوره‌کا(دختر کوچک)
اسامی پسران
خوجیر( زیبا، خوب، جمیل) / اوخان(پژواک) / ایجگره(فریاد) / تام (آرام و ساکت) / توکالی(قله کوه) / دامون(جنگل) / شراگیم(اسم تاریخی) / گیل‌داد(اسم تاریخی) / موتا(از سرداران باستانی) / نسپر( از انواع پرندگان جنگلی خوش آواز) / نومود( برازنده، در خور) / نیما( کوهی در شمال، یوش مازندران) / ورنا( نام باستانی و کهن) / والای(تلاطم) / واشک( عقاب تالابی،ازپرندگان تابستانی) / نوبیل(از محله‌های رشت) / کاسان(نام دهکده‌ای ست) / سراوان(نام روستایی ست) / گول‌علی( از اسامی مذکر گیلانی) / ساج‌علی(زلف‌علی) / یاور (کمک) / گورج(نام مکان) / میکال( نام مکان) / شوئیل(نام مکان) / گسکر( نام مکان) / کیسوم(نام محل) / لیسار( از رودهای گیلان است در شمال گرگانرود جاری است) / گیلانشا(مرغ باران که چون آوا سر دهد باران نازل خواهد شد.) / اسفار(اسپار، شکل محلی خزری میانه اسوار است، وی پسر شیرویه و یکی از رهبران نطامی دیلمی است) / امینای( نام یکی از شاعران گیلانی، امینای رودسری) / کیاملک( از مقتدرترین امرای سلسله هزاراسبی اشکوری بود) / کوشیار( ریاضیدان و اختر شناس برجسته و نامدار گیلانی) / وَهرَز( نام یکی از بزرگان گیلانی) / گیلک( اهل گیلان)

...به هرحال آن‌چه در این خلاصه آمده است، گزیده‌ای مختصر است از نام‌های گیلانی [گیلکی درست‌تر است. چون آقای جکتاجی مجموعه‌ای از نام‌های گیلان و مازندران را گرد آورده‌اند] که سه ویژه‌گی در آن‌ها رعایت شده است: 1- نام‌های مستند و باستانی گیلان [و مازندران] (نام بزرگان، فرمان‌روایان، سرداران و...) 2- نام‌هایی با نمودهای طبیعی (رودها، کوه‌ها، پرنده‌گان، گل‌ها و...) 3- نام‌های ترکیبی (با استفاده از پسوندها و پیشوندها یا ترکیب کلمات و...)در مورد نام‌های تاریخی بیان این نکته ضرورت دارد که معنی برخی از این نام‌ها دقیقا مشخص نیست و این به خاطر گذشت زمانی معادل چندین قرن است که در گیلان [در کل سرزمین گیلکان] منجر به نسیان ملی شده است و در نتیجه معانی آن‌ها از یاد ما رفته است مگر این‌که پژوهشی عمیق در این زمینه صورت پذیرد. ولی به هرحال این‌گونه نام‌ها از اول بی‌معنا نبوده است، چه در غیر این صورت هرگز فرمان‌روا یا سرداری حاضر نمی‌شده نامی مجهول بر خود گذارد، مگر این‌که به اصالت و آهنگ ان اعتقاد داشته باشد. گذشته از آن، این‌گونه نام‌ها فقط مختص بزرگان و رجال نبوده است. بدون شک مردم عامی و زحمت‌کش زمان نیز به‌کرات از آن‌ها استفاده می‌کردند و برروی فرزندان خود می‌نهادند، منتها تاریخ ما تاریخی است که بیشتر از فرمان‌روایان، شاهان، سرداران و خواص ذکر نام کرده است و کمتر به عوام و زحمت‌کشان و مردم تنگ‌دست پرداخته است...
...
این فهرست دربرگیرنده سیصد نام برای دختران و پسران گیلانی [و مازندرانی] است. با امید این‌که پدران و ماردان گیلانی [و مازندرانی] از این الفبای هویتی به خوبی استفاده کنند و در عین حال خود جستجوگر نام‌های زیبای دیگر گیلانی [و مازندرانی] باشند.


نام‌های پسران
آ-الف
آرنگ / نام کوهی در اشکورات.
ارغش (ارگاش) / اسم تاریخی، از شاهان باستانی گیلان.
اسفار / اسم تاریخی، از سرداران.
اسفان / » »
اسوار / =اسفار
اشاکید / اسم تاریخی، از شاهان باستانی
اشتاد / اسم تاریخی.
افرا / از درختان چنگلی.
افراشته / شاعر معروف گیلکی‌سرا.
آلندا / اسم تاریخی، از شاهان باستانی.
امینا / امین (با تلفظ رایج در قدیم)
انوز / اسم تاریخی، از فرمان‌روایان گیلان.
اُوجا / از درحتان، جواب و پاسخ.
اوخان / پژواک، انعکاس صدا.
ایجگره / فریاد.
ایلشام / اسم تاریخی، از سرداران.
ب
بازان / اسم تاریخی، از سرداران.
باوْ / اسم تاریخی، سلسله باوندیان مأخوذ از آن است.
باوند / اسم تاریخی، از شاهان باستانی.
بکران / از سرداران مرداویج زیاری.
بنجاسپ / از سرداران.
بُندار / از سرداران. نام شاعر معروف.
بویه / پدر موسس سلسله ال‌بویه.
پ
پادوسبان / اسم تاریخی. سلسله پادوسبانان منسوب به آن است.
پاموج / راه‌پیما. هم‌پا.
پشنگ / اسم تاریخی، از سلسله پادوسبانان.
پلیام (پلیم) / گیاهی که در اطراف رشت «شوند» گویند.
پوردیل / آدم با دل و جرأت.
پورگیل / اسم تاریخی، از سرداران.
ت
تالجین / اسم تاریخی، از سرداران.
تام / آرام، ساکت.
تجاسب / از فرمان‌روایان. سلسله تجاسپی مأخوذ از ان است.
تکیدار / اسم تاریخی، از سرداران.
توکا / پرنده‌ای از انواع کاکلی‌ها.
توکالی / قله کوه.
تیدا / اسم تاریخی، از سرداران.
تیرمَزَن / اسم تاریخی.
ج
جانگول / بدنی که چون گل است.
جستان / اسم تاریخی، سلسله جستانیان مأخوذ از ان است.
جوانگول / گل شاداب، جوانی که چون گل است.
جیم‌رو / سرخ‌رو. آتشین‌رخ. [جیم در لغت یعنی جرقه و اخگر آتش.]
جیگلی / فریاد. [ژِگِله، در گویش بیه‌پیشی به معنی جیغ است.]
چ
چارخو / از پرنده‌گانی که کنار نیزار زنده‌گی می‌کنند.
چیران / اسم مکان
چیکا / پرنده‌ای است.
خ
خُجیران / خوب‌ها.
خورزاد / اسم تاریخی، از شاهان پادوسبانی. 
خورکیا / اسم تاریخی، از شاهان کیایی.
خورگام / اسم مکان.
خوندش / پژواک، انعکاس صدا. [باید از مصدر خؤندن (خواندن) باشد. خؤنده‌گی: آواز]
خیلو / اسم تاریخی.

د
دابو / اسم تاریخی، سلسله دابوان یا دابویه مأخوذ از آن است.
دابویه / اسم تاریخی، پسر گاوباره از شاهان باستانی گیلان.
داتا / از شاهان باستانی، معاصر کورش کبیر.
داره / داس مخصوص درو برنج، سلاح همیشه‌گی دهقانان شمال.
دامون / جنگل
دردان / اسم تاریخی، از سرداران.
درفک darfak / یکی از بلندترین کوه‌های گیلان.(برگرفته از اقوام دروبیک ساکن در انجا)
دفراز / تکیه‌گاه.
دکیه / اسم تاریخی.
دلفک / =درفک
دوباج / اسم تاریخی. از فرمان‌روایان گیلان.
ر
رشاموج / اسم تاریخی، از سرداران.
روخان / رودخانه.
روزمان / اسم تاریخی، از سرداران.
ز
زربین / سرو کوهی.
زرمان / اسم تاریخی، از سرداران.
زرهوا / » »
زریزاد / » »
زمانا / زمان (با تلفظ رایج در قدیم) [البته معادل گیلکی زمان، زمات یا زِمِت است که هنوز هم مورد استفاده قرار می‌گیرد.]
زهار / فریاد
زیار / اسم تاریخی، نام سلسله آل‌زیار مأخوذ از آن است.
ژ
ژیویر / فریاد.
س
سالوک / اسم تاریخی، از فرمان‌روایان.
سرخاب / » »
سلیم / از پرنده‌گان.
سوخرا / اسم تاریخی.
سورخانی / نام رودخانه‌ای بین گیلان و مازندران.
سوریل / اسم تاریخی، از سرداران.
سیالَک / پرسیاوشان، گیاه دارویی.
سیاه‌گیل / اسم تاریخی.
سیلاک / بارنده‌گی زیاد.
ش
شاه‌میران / اسم تاریخی.
شراگیم / اسم تاریخی.
شرفشاه / شاعر عارف و گیلکی‌سرای قرن هشتم هجری.
شرمزن / اسم تاریخی.
شروین / اسم تاریخی.
شیراسفار / اسم تاریخی، از سرداران.
شیراسوار / =شیراسفار.
شیردیل / شجاع با دل شیر.
شیرزیل / اسم تاریخی، قرن چهارم هجری.
شیرَج / اسم تاریخیع از سلسله کاکوان.
شیرود / نام رودی در تنکابن، اسم مکان.
شیرویه / اسم تاریخی.
ف
فاراب / اسم مکان، یکی از بلوک عمارلو.
فرخان / اسم تاریخی.
فرشوازگر / اسم تاریخی، لقب گیل‌بن‌گیلان‌شاه.
فولوق / یک گل آتش.
فیروزان / اسم تاریخی، از فرمان‌روایان گیلان.
ق
قارن / اسم تاریخی، از ملوک باستانی شمال.
قاینا / قانع، متقاعد.
قهران / اسم تاریخی.
ک
کادوس / اسم تاریخی، از اقوام باستانی گیلان.
کارکیا / اسم تاریخی، از القاب سلسله کیایی. [کیا، به معنی بزرگ و فرمان‌روا بود، کارکیا اضافه مقلوب به معنی کارفرما است که بعدها در گیلان به جای شاه به‌کار می‌رفته است.]
کارن / =قارن.
کاسک / اسم تاریخی.
کاکو / اسم تاریخی، سلسله کاکوان یا کاکویه مأخوذ از آن است. اسم کوهی در اطراف سیاهکل.
کاکوان / اسم تاریخی، سلسله کاکوان.
کاکوشاه / اسم تاریخی.
کاکوی (کاکویه) / اسم تاریخی از سلسله کاکوان.
کاکی / اسم تاریخی، از سرداران، پدر ماکان.
کالنجار / اسم تاریخی، نام غریب‌شاه معروف. 
کالی / از شاهان.
کالیجار / از القاب آل بویه.
کامرو / اسم تاریخی، از بزرگان قرن پنجم هجری.
کردویه / اسم تاریخی، از سرداران.
کوبار / باران کوه.
کورتکین / اسم تاریخی، از سرداران.
کورموش / » »
کوشیار / اسم تاریخی، کوشیار دیلمی، منجم معروف و صاحب آوزاه گیلانی.
کوشیج / اسم تاریخی، نام سلسله.
کوکبان / اسم تاریخی، از سرداران.
کیا / اسم تاریخی، نام سلسله کیایی مأخوذ از امیرکیا است. [رجوع کنید به کارکیا]
کیاشر / اسم تاریخی، از امرای موشایی یا کوشیج.
گ
گشتام / اسم تاریخی، از سلسله پادوسبانان.
گورگیل / اسم تاریخی، پسر گیلان‌شاه.
گوری‌گیر / اسم تاریخی.
گوکیان / اسم تاریخی، از دیالمه.
گولاز / افتخار، مباهات.
گیل / قوم گیل.
گیلاک / گیلک
گیلان‌شاه / اسم تاریخی، از شاهان باستانی.
گیلداد / اسم تاریخی.
گیلو / گیل
گیلیده / اسم تاریخی، پدر بویه.
گیله‌لو / گیل.
ل
لاهیج / نام لاهیجان مأخوذ از آن است.
لیاشیر / اسم تاریخی، از سرداران.
لیشا / اسم تاریخی، از سرداران.
لیشام / اسم تاریخی، قرن سوم هجری.
لیما / اسم کوهی در حوزه تنکابن.
لونک / اسم مکان، اسم آبشار (نیمه راه سیاهکل-دیلمان) [البته نام درست این آبشار، نه لونک فارسی‌شده! بلکه لونِیْ Loney می‌باشد]
م
ماز / نام کوهی میان گیلان و مازندران.
مازیار / اسم تاریخی، سردار معروف و ملی.
ماکان / اسم تاریخی، سردار معروف.
ماکرد / اسم تاریخی.
ماناد / اسم تاریخی، پسر جستان از سلسله جستانیان.
ماناذر / اسم تاریخی.
ماندار/ اسم تاریخی، از سرداران.
مرتیا / اسم تاریخی، از سرداران.
مرداویج / اسم تاریخی، از شاهان زیاری.
مرزبان / اسم تاریخی، از شاهان باستانی گیلان [در واقع تمام مناطق گیلک‌نشین، چه گیلان و چه مازندران]
مشیز / اسم تاریخی، از سرداران.
موتا / از شاهان باستانی گیلان. [سردار سپاه دیلم در مواجهه با هجوم اعراب به سرزمین کاسپی‌ها، که گرچه در آن جنگ کشته شد، اما عراب نیز موفق به فتح سرزمین گیلکان نشدند.]
ن
نسپر / از انواع پرنده‌گان جنگلی خوش‌آواز
نوبوله / ساقه جوان درخت.
نودار / اسم تاریخی، از سلسله پادوسبانان.
نومود / برازنده، درخور، جلوه.
نیما / نام کوهی در شمال (یوش مازندران)، نام کوچک علی اسفندیاری (نیما یوشیج) [«نیما یوشیج» نمامی کاملا گِلِکی است. نیما، نام کوهی است در مازندران و یوش نیز نام محل تولد نیما است که با پسوند نسبت «یج» به «یوشیج» (در فارسی: اهل یوشیج) تبدیل شده است.]
نیماکه / بزرگ و ریش‌سفید. [نیماکه، در گویش بیه‌پیش، شریک و مورد تعاون نیز معنی می‌دهد. نیماکه‌گی: تعاون. شرکت.]
و
والای / تلاطم.
وردان / اسم تاریخی، از سرداران.
ورنا / نام باستانی و کهن گیلان. [در اوستا از سرزمین کاسپی بدین نام یاد شده است.]
وشمگیر / از شاهان زیاری. [صورت گیلکی اصیل این اسم وُشوم‌گیر است. وُشوم، همان بلدرچین فارسی است. وشوم‌گیر، پادشاه معروف آل زیار علاقه فراوانی به شکار این پرنده داشت.]

وشک(واشک)/پرنده ای شکاری شبیه شاهین
ولکین / اسم تاریخی.
ونداد / »
ونداسفان / »
وهادان / »
وَهرَز / اسم تاریخی، فاتح یمن در زمان انوشیروان.
وهسودان / از شاهان سلسله جستانی.
ه
هروسندان / اسم تاریخی، از سلسله پادوسبانان.
هزارَسف / اسم تاریخی.]
هوسم / اسم مکان، نام قدیم رودسر.
ی
یاور / کمک و همراه در امر کشت و زرع و هر کار دیگر.
یاجین / دندانه‌های اره و داس.


نام‌های دختران
آ-آلف
آبچین / کاغذهای شفاف و بسیار نازک رنگی.
اَرسو / اشک (غم و شادی)
آکوله / از انواع برنج.
الیزه / اسم مکان، محلی در رودبار.
آمله / دختر اشتاد دیلمی که بنای شهر آمل منسوب به اوست.
آموج / آموخته، خوگرفته.
آمولای / پروانه.
انگاره / تهیه و تدارک.
ایاز / شبنم.
ب
برفانک / پرنده‌ای از انواع سهره.
برفانو / =برفانک
برفین / =برفانک
بی‌بی / کرم ابریشم.
بینه / گیاه معطر، نعنا.
پ
پاپلی / پروانه.
پامچال / گل معروف.
پَرزَه / آهو.
پورسو / پرنور.
پیتونَک / پونه، گیاه معطر.
پیندِره / گیاه دارویی، پنیرک.
ت
تاگیره / از سبزی‌های صحرایی و خورشتی.
تال / از گیاهان شبیه به نیلوفر.
تاله / هوس، میل.
تایه / ابریشم تابیده.
ترمی / مه
تلایه / صبح خیلی زود.
تورنگ / قرقاول.
تونْگْ / النگو، از انواع درختان شمال.
تونگوله (تونگولی) / تلنگر.
تی‌تی / گل، شکوفه.
تی‌شین (تی‌شینا) / مال تو.
چ
چاپلا / کف زدن از روی شادمانی.
چرین / از پرنده‌گان.
چمپا / از انواع برنج، خوش‌بو.
چولی / چکاوک.
چیره / چهره، رخسار.
چیری / از انواع سهره.
خ
خوجیر / خوب.
خورتاو / مشرق، زمین رو به آفتاب. 
خورتو / »
خورته / »
خوری‌سو / اسم تاریخی، خواهر امیره ساسان گسکری فرمان‌روای گیلان. معشوقه و همسر شرفشاه دولایی، شاعر گیلکی‌سرای قرن 8 ه.ق. نور و اشعه خورشید.
د
دوجین (دوجینا) / دست‌چین، انتخاب. [الف پایانی دوجینا، به احتمال زیاد پسوند نسبت است. «ا» یکی از پسوندهای معروف نسبت در گیلکی است.]
دیل‌زنش / مطابق میل و دل‌خواه.
دیل‌سوج / دل‌سوز
دیل‌سوجه / »
دیلمای / زن دیلمانی.
ر
راپا / منتظر.
رافا / »
راکه / چوب نازک و قابل انعطاف، ترکه.
رمش / پرچین اطراف مزارع و باغ‌ها.
روجا / ستاره.
ز
زرج / کبک.
زرکا / از انواع مرغان آبی.
زفه / جوانه درختان.
زیبه / از پرنده‌گان.
س
ساره / ستاره.
سِچومه / سیاه‌چشم.
سَلَمبار / چشمه‌ای گوارا در اشکورات.
سوجان / سوزان.
سونه / توت وحشی.
سیتکا / مرغ مینا.
سیتی / سار.
سی‌ده / اسم تاریخی، زن فخرالدوله بویه‌ای و خواهر شهریاربن قارن.
سیکیه / از پرنده‌گان صحرایی.
سیمبر / میدان دلگشا و مصفا.
ش
شامار / ملکه، بهترین مادر.
شاناز / اسم تاریخی، شاهزاده خانمی از آل‌بویه. 
شروین‌دخت / اسم تاریخی.
شوروم / مه صبحگاهی.
شوماهان / اسم تاریخی.
شیشک / ستاره پروین.
ف
فازومّا / نوعی رقص، حرکات زیبای پیش از کشتی گیله‌مردی.
فرنگ / سنجاقک.
ک
کاس مار / مادر (دختر) زاغ چشم.
کاکوله / از پرنده‌گان.
کرماج / نوعی گل پامچال که در اطراف درفک می‌روید.
کیاتاج / از اسماء تاریخی. 
کی‌شین (کی‌شینا) / مال که؟
کیشیم / از مرغان دریایی.
گ
گول‌چیره / گل‌چهره.
گول‌ناز / نوعی گل، گلی که نازنین و زیباست.
گِئسه / گیسو.
گِئشه / عروس. [عروسک نیز]
گیلا / مخفف گیلان، گیل (دختر)
گیلار / از انواع مرغان دریایی.
گیلان / گیلان
گیلان‌تاج / تاج سر گیلان.
گیلان‌دخت / دختر گیلان.
گیل‌سو (گیلی‌سو) / روشنایی گیل (دختر)
گیلی / دختر گیلک.
گیل‌یار (گیلی‌یار) / یار گیل، همسر گیل.
ل
لیجار / نیزار، محل رویش نی.
لیرو / گلی زردرنگ با ساقه بلند و بسیار معطر (اشکورات)
م
مارخو / دوست‌دار مادر، متکی به مادر.
ماسو / روشنایی ماه.
مانگه‌دیم / ماه‌رو، ماه‌رخ 
مرجانی / گل مریم.
مرخه / دانه‌ها و مهره‌های رنگی و تزیینی.
مریم‌گوله / گل مریم.
منگه‌تاوْ / مهتاب.
مورجانه / جوانه.
مورواری / مروارید.
میجام / اسم تاریخی، زن ماکان (به روایت ابن‌اسفندیار)
میجان / جان من.
میجنک / مژگان.
میجی / مژگان.
میشیم / بنفشه وحشی.
ملیجه / گنجشک.
ن
نأجه / آرزو.
نازِگول / نازگل
نسا (نسو) / جنگل همیشه سایه، سمت رو به سایه. [Nasaa یا Nasum در لغت به معنی جهت جغرافیایی حنوب می‌باشد.]
نوشْکْ / از پرنده‌گان کناره مرداب و نیزار.
نیلو / اسم مکان، اشکورات.
نیناکی / مردمک چشم.
نینای / عروسک.
و
وارن‌بو / از گیاهان معطر و دارویی، بادرنگ‌بویه.
وارش / باران.
واهیلا / بی‌قرار، بی‌تاب، رسوا.
وسمار / مادر (دختر) بس است. آخرین دختر باشد.
ووشه / خوشه.
وزگه / جوانه.
ه
هَرای / گریه، فغان.
هیلَک / تکمه‌های فلزی که زن‌ها به پیراهن خود می‌دوزند.
ی
یاکند / اسم تاریخی، دختر فرخان کوچک (به روایت ابن اسفندیار)
یالمَند / تیرکمان، قوس قزح.
پی‌نوشت(توسط نویسنده سایت ورگ):
در فهرست بالا، جای چند نام زیبا و تاریخی را خالی می‌بینم. و چون خود آقای جکتاجی، مخاطب مقاله را به جست‌وجو دعوت کرده‌اند، چند نام پسرانه هم من به این فهرست می‌افزایم:
سیاگالش (siyägäləsh): یکی از اساطیر افسانه‌ای گیلکان کوه‌نشین و الهه نگاهبان دام‌ها و چارپایان. (البته این اسطوره در مناطق جلگه‌ای، گاه چهره کمی منفی یافته و معروف است که چوپانان را سحر می‌کند و برای مدتی با خود به جای نامعلومی می‌برد. اما در کل، سیاگالش، راهنمای رمه‌ها و چوپان‌های گم‌شده است.) 
دیواروَز (divärvaz): شاعر دیلمی. 
یوش: نام مکانی است در مازندران. 
یوشیج: منسوب به یوش (اهل یوش) و نام شاعر بزرگ ایرانی نیما یوشیج است. که بیشتر مناسب نام خانواده‌گی است و برای دختر و پسر فرقی ندارد.
تی‌یاور: که به معنی «یاور تو» و نام خانواده‌گی یکی از دوستانم نیز هست! 
امیر ِ دباج (amirə dəbäj): نام یکی از شاهان سلسله اسحاق‌وند در بیه‌پس گیلان. 
دباج (dəbäj): نامی معمول در میان شاهان و بزرگان گیلاک. 
بایجَن: نام اعیان و بزرگان لاهیجان. 
بَتَوَل (bataval): نام اعیان و بزرگان لاهیجان. 
کیاشِر (kiyäsher): به معنی شیر بزرگ. از نام‌های تاریخی مربوط به دوران حکم‌رانی خاندان کارکیا. 
و البته، پیشنهاد ویژه سرآشپز!!! همانا اسم زیبای ورگ Vərg است!!! به معنی گرگ. حیوانی که به دلیل خوی وحشی و آزاده‌گی‌اش، خیلی مورد بی‌مهری و کم‌توجهی قرار گرفته و دچار چهره‌ای منفی در اذهان عمومی شده است. خودم که فعلا در این وبلاگ، نام ورگ را برای خودم «دوجین» کرده‌ام.


www.varg.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد